جدول جو
جدول جو

معنی پاشنه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

پاشنه زدن
پاشنه بر نهادن
تصویری از پاشنه زدن
تصویر پاشنه زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاشنی زدن
تصویر چاشنی زدن
Spice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ใส่เครื่องเทศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
मसाला लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
মশলা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
بسیار سخن گفتن در هنگام خرید برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنگ زدن
تصویر پشنگ زدن
کمی آب پاشیدن با دست گل نم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
وصله کردن رقعه دوختن (کفش و غیره) : دلق صد رنگ نماید بنظر مردم را بسکه عشاق تو بر جامهء... پینه زنند. (علی خراسانی) -2 سخت شدن پوست کف دست و پا و زانو و غیره بر اثر کار و رفتن پینه بستن، گود کردن مجرای قنات در صورتیکه قنات خشک شود. پس از گمانه زدن قنات در صورتیکه به آب نرسد مجرای قنات را گودتر کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنگ زدن
تصویر پشنگ زدن
((~. زَ دَ))
ترشح، با دست آب پاشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
((~. زَ دَ))
پرحرفی کردن، سخن بسیار گفتن برای پایین آوردن قیمت چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پینه زدن
تصویر پینه زدن
پینه بستن، دوختن تکه ای از پارچه یا چرم به لباس یا کفش پاره شده، وصله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
Truss
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چانه زدن
تصویر چانه زدن
Bargain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شانه زدن
تصویر شانه زدن
Shoulder
دیکشنری فارسی به انگلیسی